کد مطلب:43136
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:13
تفسيرفرازهاي سيام تا سيوسوم خطبه صدوبيستوچهارم كه در آن امام علي اشتياق خود را به جهاد بيان ميكند چيست؟
«مِنَ الْرّائحُ إِلَي اللهِ كَالْظَمْأنِ يَرِد الْمَاء. اَلْجَنَّهُ تَحْتَ أَطْرافِ الْعَواليِ. اَلْيُومَ تُبْليَ ألأَخْبارُ، وَالله لَأنَا أَشْوَقُ إِلي لِقائِهِمْ مِنْهُمْ إِلي دِيارِهِمْ»
[كيست كه رهسپار كوي لقاءالله شود چونان تشنهاي كه به آب برسد. بهشت زير اطراف نيزهها است. امروز نيتها و اعمال مورد آزمايش قرار ميگيرد. و سوگند بخدا من به رويارويي با دشمنانم مشتاقترم از اشتياق آنان به وطنهاي خود.]
اين همان فرياد مقدسي است كه همواره از ناي رشد يافتهترين انسانها (انبياي عظام و حكماي انساني) در جوامع بشري طنينانداز بوده است. معناي اين فرياد چنين است:
آيا در ميان شما كسي هست كه بيداري را برخواب و هشياري را بر تخدير و آگاهي را بر غفلت ترجيح بدهد؟
آيا در ميان شما كسي هست كه با شناخت حقيقي معناي حيات، از صورت بيمحتواي زندگي طبيعي حيواني دست بردارد و ذائقة جان خود را با آب حيات «حيات معقول» آشنا بسازد؟
آيا ميتوان در ميان شما كسي را پيدا كرد كه از بيماري كبر و خودپسندي و خودنمائي خود را نجات داده، با عقل سليم و وجدان پاك، وجود ديگر انسانها را هم مانند وجود خود به رسميت بشناسد؟
برخيزيد از اين سراب آبنماي خواستههاي غرايز حيواني دور شويد، برخيزيد از لجنزار خودخواهيهاي تباه كننده خود را دور كنيد، برخيزيد از اين زندگي ذلتبار كه (بايد نَفَسْهاي خود را با اجازه دشمن از سينهها بيرون بياوريد) دست بشوييد، اين زندگي نيست، اين و بال گردن جان شما است كه محصول ادّعاي زنده بودن است كه سر دادهايد. و بدانيد آن انسان ميتواند از اين جهان بهرهها بگيرد كه بداند اين جهان از آنِ او نيست. و آن انسان ميتواند از دمهاي خود دمي را به غنيمت ببرد كه بپذيرد اين دمها كه برميآورد بفرمان او نيست. و آن انسان ميتواند ادّعاي جان داشتن كند كه بداند جان او جلوهاي از حيات ربوبي است.
آن بهشت برين و فردوس اعلي كه جايگاه شكوفائي حيات ابدي شما است، با آن بالهاي فرشتهاي بسوي آن پرواز خواهيد كرد كه در ميدان مبارزه و دفاع از جانهاي آدميان و حقوق آنها، امروز بشكل نيزه و شمشيرها جلوه ميكند. آري، امروز كه روز تكاپو در ميدان مسابقه در خيرات و كمالات است، نيزهها و شمشيرهايي كه وسايل و ابزار حمايت از ارواح انساني و برپاداشتن ارزشهاي والاست، فردا بالهاي ملكوتي شما است براي پرواز ببارگاه ربوبي.
سپاهيان من، اي لشگريان الهي، از هيچ تلاشي براي از بين بردن دشمنان خونخوار جامعه مضايقه نكنيد، زيرا همين تلاشها و تكاپوها با نيتهاي صادقانه است كه علامت از عهده بر آمدن شما در امتحان بسيار با اهميتي است كه جهاد در راه خدا ناميده شده است.
امّا من، من كه فرمانده شما در اين كارزار حق با باطل هستم، من كه هيچ گامي جز با رضايت خداوندي برنداشتهام. من كه هرگز در اين دنيا خود را از آگاهي و هشياري محروم ننمودهام.
من كه نه تنها خود را جزئي از مجموع انسانها و انسانها را اجزائي از شخصيت خود ميدانم، بلكه مالكيت همة دنيا را در برابر رنجاندن مورچهاي با كشيدن پوست جوي از دهان آن جاندار، نميپذيرم.
من كه بخوبي تشنگي روحم را براي ورود به چشمهسار ديدار خداوندي، بخوبي درك ميكنم، و ميدانم كه:
يك تشنگي در قلب من وجود دارد كه آشاميدن آبهاي زلال آنرا برطرف نخواهد كرد، اگرچه درياهايي از آب بياشامم.
و در تشنگي دلم دليلي است بر وجود آب ملكوتي سلسبيل در كوزهاي كه مرگ مهربان براي من يعني همة انسانها آماده كرده است (جبران خليل جبران)
و اين آب ملكوتي همان برطرف شدن پردهها از جلو بينايي حقيقي انسان است كه موجب يقين شهودي او به لقاءالله ميگردد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 22
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.